تاثیر استوری تلینگ در رشد کسب و کار- Story telling
همه ما از شنیدن داستان های جالب لذت می بریم. مخصوصا داستانی که بتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم یا به عبارتی هم ذات پنداری داشته باشیم. تاثیر استوری تلینگ یا داستان سرایی در برندسازی نیز قابل انکار نیست. زیرا یک داستان خوب می تواند یک برند را در چشم ها بیاورد و توجه مشتریان، کارمندان و سایر ذینفعان را که به داستان های پشت صحنه و سرگذشت محصولات یک شرکت مرتبط هستند، جلب کند.
۷ نکته برای افزایش فروش کسب و کارها و ارائه خدمات به مشتری
این داستان می تواند مرور اتفاقات گذشته برای یک صاحب شرکت باشد یا تعهد یک رهبر بزرگ به مهربانی و مسئولیت پذیری. تفاوتی ندارد موضوع چیست به هرحال پیدا کردن و گفتن داستان کسب و کارتان می تواند تأثیر مثبتی بر عملکرد کلی بیزینس شما داشته باشد.
اما استوری تلینگ در کسب و کار به چه معناست؟
به فرایند ساختن روایتی از برند و بیزینس استوری تلینگ گفته می شود. هدف از این کار درگیر کردن یا ایجاد شیفتگی در مخاطبان هدف شماست. این روایت بع نوعی متقاعد کننده و پلی میان شما و مخاطبان مورد نظرتان است. درنهایت چنین روایاتی منجر به برقراری ارتباط میان افراد و محصولات یا خدمات شما خواهد شد.
استوری تلینگ های تجاری با اهداف متفاوتی انجام می شوند. مثلا:
- توسعه و رشد کسب و کار
- تأثیر قوی و جلب توجه مشتری
- حفظ مزیت رقابتی احساسی
- بالا بردن راندمان کارمندان
- اثربخشی بیشتر استراتژی ها بازاریابی
- وفاداری مشتری ها
- ارتباط انسانی نه شرکتی
- ایجاد یک برند به یاد ماندنی
در ادامه به بررسی موارد ذکر شده در بالا، می پردازیم.
– توسعه و رشد کسب و کار
ایدۀ های تجاری با داستان شروع می شوند. همان گونه که به راه حل مشکلات، چالشهای ورود به بازار جدید و کارهایی که باید برای ایجاد روابط جدید انجام شود فکر می کنید، داستان هایی خلق می کنید. زمانی که به فکر ورود به بازارهای جدید باشید، موضوع داستان شما فرایند تبدیل یک فرد ضعیف به یک کارآفرین مدعی در حوزۀ کسب و کار خودتان خواهد بود. با پیدا کردن داستان خود و عمل براساس آن، می توانید پیام هایی را ایجاد کنید که سبب باز شدن درهای توسعه و رشد کسب و کار شود.
– تأثیر قوی و جلب توجه مشتری
ما به شکل طبیعی داستان شنیدن را دوس داریم. هر داستان، زمینۀ ذهنی برای درگیر شدن مخاطب با روایت برند را ایجاد می کند. در اصل سرشت همۀ انسانها با داستان تنیده شده است. بنابراین یک داستان که پیامی مرتبط و قوی را منتقل کند، می تواند به راحتی توجه دیگران را به خود جلب کند.
– حفظ مزیت رقابتی احساسی
هرچقدر هم در جلب توجه خوب باشید، گاهی صدایتان در بازارهای رقابتی گم می شود. ممکن است بگویید: محصول یا خدمت من بهتر و مؤثرتر است. اما رقبای من با استفاده از تکنیک های مناسب، از ما پیشی گرفته اند. برای جلوگیری از این اتفاق، باید پیام خود را در داستانی به مخاطبان منتقل کنید تا مزیت رقابتی عاطفی برایتان ایجاد کند.
– بالا بردن راندمان کارمندان
تجربۀ و کارایی کارمندان کاملاً به هم مرتبط است. هرچه تیم بیشتر با برند درگیر شده باشد، عملکرد صحیح تری خواهد داشت. برقراری ارتباط با کارمندان از طریق استوری تلینگ، راه قدرتمندی برای جلب رضایت آنها به پایبندی به مأموریت، اهداف و موفقیت شماست. هنگامی که کارمندان به راه و توانایی شما ایمان داشته باشند، اشتیاق خود را به مشتری هم منتقل می کنند.
– اثربخشی بیشتر استراتژی ها بازاریابی
جوهرۀ بازاریابی، داستان گفتن است. مردم مشتاق ارتباط برقرار کردن هستند و می خواهند با تجارت و برند شما تعامل داشته باشند. وقتی داستان خود را با یک استراتژی بازاریابی محتوای یکپارچه از طریق ابزارهایی مثل اینفوگرافیک، بهینه سازی محتوا برای موتورهای جستجو و موارد دیگر ارائه کنید، کسب و کار شما، انفجاری رشد خواهد داشت.
– وفاداری مشتری ها
استفاده از استوری تلینگ در کسب و کار، ابزاری عالی برای شناختن، دوست داشتن و اعتماد مردم به برند شما در اختیار آنها قرار می دهد. یک داستان متقاعد کننده باعث وفاداری مشتری می شود. و از دنبال کنندگان دعوت می کند تا داستان شما را از طریق رسانه های اجتماعی و سایر محتواهای تولید شده توسط کاربر، به اشتراک بگذارند. این شبکۀ ایجاد شده، افراد بیشتری را تشویق می کند تا به آنها بپیوندند و شما را بشناسند، دوست داشته باشند و به شما اعتماد کنند.
– ارتباط انسانی نه شرکتی
استفاده از این تکنیک باعث می شود، مردم با یکدیگر در ارتباط باشند؛ نه برندها و شرکتها با یکدیگر! متخصصان باتجربۀ بازاریابی می دانند که چگونه با انسانی کردن برندها از طریق استوری تلینگ، از این واقعیت استفاده کنند. داستان سرایی به کسب و کار شما شخصیت می بخشد و به مخاطبان نشان میدهد که بیزینس شما جنبههای مختلفی دارد.
– ایجاد یک برند به یاد ماندنی
مصرف کنندگان دائماً با حقایق، ارقام، معیارها و آمار مختلف احاطه می شوند. همۀ این اطلاعات اغلب نادیده گرفته می شوند. با این حال، هنگامی که توانسته باشید پیام برند خود را با یک داستان بیان کنید. می توانید در ذهن آنها از بقیه متمایز شوید و تجربه ای به یاد ماندنی را با مخاطبان خود به اشتراک بگذارید.
.
سه مرحله برای ساختن یک داستان
یک داستان خوب معموماً سه مرحله دارد. اجزای اصلی آن عبارتند از:
- شروع مناسب و قلاب مخاطب
- بروز چرخش و تکامل دراماتیک
- پایان به همراه نتیجه یا اقدامی الهام بخش
– شروع قلاب دار
استوری تلینگ با قلاب شروع می شود تا تخیل و توجه مخاطب را جلب کند. برای مثال یک مشکل که باید حل شود. به عبارتی با یک شروع جذاب حس کنجکاوی مخاطب را برانگیخته می کنید. و حس همدلی با شخصیت اصلی را در درون فرد به وجود می آورید.
– تکامل دراماتیک
قسمت میانی داستان اطلاعات بیشتری در مورد چالشها یا درگیریهایی که شخصیت اصلی تجربه می کند، ارائه خواهد داد. در سطح احساسی، این عنصر از داستان نحوۀ تأثیر ناملایمات بر شخصیتها را به اشتراک می گذارد. جزئیات تغییراتی را که باید پیش از یافتن راه حلها از آن بگذرند، به اشتراک می گذارد.
– پایان الهام بخش
پایان آگاه کننده و الهام بخش در ذهن ها خواهد ماند. مخاطب سفر داستان شخصیت اصلی را از درگیری اولیه تا تکامل دراماتیک دنبال کرده است و اکنون آماده است تا پایان آن را بشنود. مشکل حل شد؟ چیزی که گم شده بود پیدا شد؟یا …
۵ اصل داستان سرایی
اگر میخواهید محصول خود را فوقالعاده عرضه کنید، باید آن را با نقل یک روایت چشمگیر بازاریابی کنید. برای این کار اصول داستان سرایی که در زیر آورده شده است را فرا گرفته و تمرین کنید.
۱- حضور شخصیت اصلی داستان
داستان، بدون شخصیت اصلی ناقص است. حضور اسطوره یا قهرمان، سبب می شود مردم با موضوع ارتباط برقرار کنند. این قهرمان می تواند یک شخصیت یا برند واقعی یا تخیلی باشد. در هر صورت، شما باید شخصیتی جذاب (نه تنها از نظر ظاهر بلکه شخصیت) انتخاب کنید که درک داستان را برای مخاطبتان ملموس کند.
۲- بهترین ها در شروع
منظور همان تله گذاری برای مخاطب است. اما تله مثبت! باید بهترین عناصر در ابتدای داستان قرار گیرند نه اینکه «بهترین» را برای پایان نگه دارید. یعنی باید بلافاصله خواننده یا تماشاگر را به داستان خود جذب کنید. طوری که آن ها محتوای تصویری یا ویدیویی شما را با دیگران به اشتراک بگذارند.
۳- ایجاد تضاد
تضاد ذهن مخاطب را به خود درگیر می کند. ابتدا باید مشتریان خاص به قهرمان داستان تبدیل شوند. در این مرحله افرادی مورد توجه قرار میگیرند که موضوع یا مشکلی دارند و به دنبال راهحل آن میگردند.
شخصیتهای داستان باید در راه تلاش جهت دستیابی به اهدافشان، شکست خورده باشند. باید داستان شکستها در روایت گنجانده شوند. اگر آنها در اولین تلاش به هدف برسند، خیلی هم خوب است، اما دیگر داستانی وجود ندارد.
۴- شنیدن و گوش کردن
تصور کنید وقتی درحال روایت یک داستان هستید، هیچکس به شما گوش نمی دهد. آیا میتوانید داستان خود را ادامه دهید؟ مسلماً جواب منفی است. موانعی را که بر سر راه شنیدن داستان شما توسط مخاطبان وجود دارد، اعم از موانع بیرونی، فیزیکی، روانی، رابطهای را شناسایی نموده و راهحلی برای رفع آنها پیدا کنید.
۵- صداق باشید
مردم صداقت و اعتبار را دوست دارند و این موضوع سریع ترین راه برای ارتباط با یک انسان دیگر است. این به شما بستگی دارد که داستانی واقعی و منحصربه فرد بسازید. از ایده های دیگران استفاده نکنید یا سعی نکنید خودتان را برای تحت تأثیر قرار دادن تغییر دهید.
جمع بندی
همان گونه که دراین مقاله گفتیم با قصه گویی در محتوا وارد حریم خصوصی مشتریان خود شوید! از آرزوها یا ترس ها بگویید، از اهداف و حسرت ها بگویید یا از افرادی که دوستشان دارند، روایت کنید!
آیا تا بهحال از تکنیک داستان سرایی در بازاریابی محتوایی بهره برده اید؟ تجربهٔ خودتان را با ما در بخش نظرات درمیان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید